به‌تر.

از آشپزی تا موفقیت

پنجشنبه, ۶ مرداد ۱۴۰۱، ۰۴:۴۸ ب.ظ

سریال Chef's Table(2015) یکی از ساخته‌های Netflix هست که حول محور داستان زندگی یک آشپز معروف می‌چرخه و در ۴۵ تا ۶۰ دقیقه از کودکی و گذشته‌‌ی اون فرد تا چیزی که الان در رستوران‌ش می‌گذره مواردی رو بیان می‌کنه. این مجموعه تلویزیونی در دسته‌ی مستندها قرار می‌گیره. به جز تم‌ اصلی سریال که مربوط به آشپزی و از موضوع‌های مورد علاقه‌ی من هست، صحبت‌کردن با آدم‌های متفاوت از کشورهای مختلف و با ‌پیش‌زمینه‌های متفاوت برای من قشنگ‌ه. چون این اتفاق دید من رو به زندگی خودم بازتر می‌کنه.

  • کودکی متفاوتی در هر قسمت به نمایش گذاشته می‌شه: می‌بینی که یکی از این آدم‌ها بعد از مرگ همسرش درگیر افسردگی شده، یکی در کودکی توسط والدین‌ش abuse شده، یکی در بین مهربانی خانواده رشد کرده و یکی هم در خانواده‌ای ثروتمند بزرگ شده. بزرگسالی‌ها هم به همین شکل گسترده و متفاوت‌ه. اخلاق آدم‌ها با هم یکسان نیست و موفق‌بودن در زمینه‌ی آشپزی با خوب‌بودن اون آدم مقوله‌هایی جدا از هم به حساب می‌آن: موردی که با کارکنان‌ش رفتار toxic  داره، فردی که بسیار بددهنی می‌کنه، سرآشپزی که نسبت به یادگیری کارکنان‌ش بسیار صبور و مهربان هست و دیگری که سر میز مشتریان‌ش می‌ره و درباره‌ی غذا توضیح می‌ده.
  • هر کدوم از این آدم‌ها هدف مختص خودشون رو دنبال می‌کردن و می‌کنن. این‌طور نبوده که خواسته‌ی اصلی همه‌شون یکسان باشه. یکی قصد نگهداری سنت آشپزی در ترکیه رو داره، یکی‌ رستوران پدری رو حفظ می‌کنه، یکی می‌خواد به حفظ محیط زیست و جلوگیری از صنعتی‌شدن غذاهای کشورش کمک کنه و دیگر مواردی که به خاطر ندارم. و البته هدفی هم که این انسان‌ها در شروع مسیرشون داشته‌ان گاهی دچار تغییر شده؛ حالا یا کاملاً عوض شده، یا هسته‌ی اصلی‌ش مونده و پوسته‌ی اون دچار تکامل شده. این‌ها به من یادآوری می‌کنه که موفقیت‌ نسخه‌ی از پیش تعیین‌شده نداره، اهداف ثابت نیستن و تغییر در اهداف در گذر زمان چیز غلطی نیست.
  • ابتدای باز کردن رستوران و شروع یک مسیر بزرگ‌تر در زندگی همه‌ی این افراد سخت‌تر از قبل بوده و اهمیت پیوستگی‌ در این‌جا خیلی واضح خودش رو نشون می‌ده. بعد از بازکردن رستوران، تا مدتی تعداد مشتری‌ها پایین بوده و حتی سوددهی وجود نداشته یا خیلی کم بوده. با این وجود، این آدم‌ها مسیرشون رو در مدتی طولانی ادامه‌ داده‌ان تا به نتیجه‌ی مطلوب رسیدن. این‌طور نبوده که با شکست‌خوردن یا نتیجه‌‌ندیدن در چندماه اول، مسیرشون رو رها کرده باشن.
  • پشتِ تصمیم‌ بزرگی مثل باز کردن یک رستوران شخصی، تجربه و مهارت و دانش زیادی بوده. هیچ‌کدوم از این آدم‌ها از صفر شروع نکرده‌ان و پیش از این مسیر، زیر نظر یک یا چند سرآشپز معروف مشغول یادگیری‌ بوده‌ان، یا مدرسه‌ی آشپزی رفته‌ان، یا از مسئولیت‌های کوچیک در یک رستوران شروع کرده‌ان تا به سرآسپز شدن برسن. کسانی که واقعاً در این مسیر  dedication داشته‌ان و برای پختن به‌ترین نان بارها و بارها میزان آرد و آب و مخمر و دمای پخت رو اندازه زده‌ان، کسانی که برای پخت به‌ترین نودل بارها نسبت‌های متفاوتی رو از آردهای‌ مختلف مخلوط کرده‌ان تا به به‌ترین ترکیب برسن یا کسانی که ادویه‌های مختلف رو به میزان متفاوت در هر بار پخت آزمایش کرده‌ان تا به به‌ترین طعم برسن.
  •  تأثیر شانس رو هم نباید کم‌اهمیت شمرد. چرا که شانسِ عبور یک منتقد از کنار رستوران تازه‌تاسیس در حالی که گرسنه‌اس و رستوران تو هم خلوت‌ه که آماده‌ی سرو غذا به اون متنقد باشه، می‌تونه شناخته‌شدن‌ت رو سریع‌‌تر کنه. شانس این‌که دوست‌ت همکاری داشته باشه که در برهه‌ای که تو قصد باز کردن رستوران‌ت رو داری، علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری هست و مواردی از این دست، نشون می‌ده که موفقیت صرفاً وابسته به تلاش نیست و عبارتِ «برای موفق‌شدن فقط باید سخت تلاش کنی.» جز حرفی زرد و بیهوده، چیزی نیست.
  • و در نهایت، می‌بینم که این آدم‌ها جسارت داشته‌ان. جسارتِ نحوه‌ی پخت و آماده‌سازی متفاوت، فکر کردن به شیوه‌ی غیرمرسوم و حتی نحوه‌ی سرو و استفاده از ظروفی متفاوت نسبت به توقعی که داریم. جسارت برای thinking out of the box و البته نترسیدن از نظرهای منفی‌ای که می‌گیرن در این افراد دیده می‌شه و برای من الهام‌بخش‌ه.

پی‌نوشت: این سریال دوتا مجموعه‌ی وابسته هم داره که با سری اصلی اشتباه گرفته می‌شه: یکی Chef's Table France و دیگری Chef's Table BBQ که جدا از مجموعه‌ی اصلی هستن. من مورد اول رو تماشا کرده‌ام و به اندازه سری اصلی دل‌نشین‌ه، با این تفاوت که مربوط به فرانسه هست و اغلب هم به زبان فرانسوی صحبت می‌شه.
پی‌نوشت دوم: حین تماشا، اسم برخی رستوران‌ها که نزدیک‌تر هستن و رفتن به‌شون در آینده‌ی نزدیک برای من ممکن هست رو یادداشت می‌کنم تا اگر به اون کشور رفتم و فرصتی داشتم، تجربه‌ی واقعی‌م رو هم با چیزی که در سینما دیده‌ام مقایسه کنم. شاید زمانی جایی اون تجربیات رو هم یادداشت کردم.

  • علی لطفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی