در ستایش دوستان
مقدمه
از اواخر نوجوانی، من این شانس رو پیدا کردم تا دوستان و همچنین الگوهایی رو در زندگی داشته باشم که به کمکشون چیزهای زیادی یاد بگیرم. تاثیر بینشی که اونها نسبت به دنیا دارن، سبک زندگیای که در پیش گرفتهان و توصیهها و تجربیاتی که لابهلای نوشتهها و یا مکالماتشون منتقل میکنن، برخی مسیرهای زندگی رو هموارتر کرده و مثل فانوس دریایی، در برخی شبها راه رو کمی روشنتر کرده. چیزهایی که ممکن بود سالها بعد و در نتیجهی آزمونوخطا به دست بیارم، به کمک دوستانم زودتر و به شکلی بهتر دریافت کردهام. متن زیر مبسوطشدهی یکی از خطاهایی هست که حین صحبت با دوستم ازش آگاه شدم.
زمانی که دورهی دبیرستانم رو میگذروندم، فراغت زیادی داشتم که بتونم با خاطری آزاد دربارهی مسائل مختلف جستوجو کنم، زمانم رو با مطالعه سپری کنم و یا بدون دغدغه مشغول تفریح باشم. به مرور و با ورود به دانشگاه، این فراغت کمتر و به دغدغههای من اضافه شد تا اینکه در مرحلهی فعلی (سربازی) به بیشترین حد خودش رسید. با وجود اینکه مطالعه بخش ثابتی از زندگی من رو در بر میگیره، اما همیشه به دنبال فرصتی بودهام تا به فراغت دورهی نوجوانی برگردم و با خیالی راحت به دیگر جنبههای زندگی بپردازم. این موضوع احتمالا بین همسنها و همدورهایهای من مشترک باشه که منتظر هستیم تا طرح یا سربازی رو به اتمام برسونیم و بعد از اون با برنامهای متعادل جنبههای مختلف زندگی رو پیش ببریم. جالب اینجاست که در اواخر دورهی تحصیلی هم منتظر این بودهایم تا دانشگاه تموم بشه و ما به برنامهی متعادلمون برسیم.
چند روز پیش که با دوستم دربارهی این موضوع صحبت میکردم، متوجه شدم که او هم درگیر چنین تجربهای بوده ولی پس از اتمام دورهی طرحش، همچنان با این موضوع درگیر بوده. گویا انتظار برای فرارسیدن دورهای که بشه به راحتی به دیگر ابعاد زندگی پرداخت و کار، تحصیل و یا دیگر مسائل مزاحم این هدف نباشن، غیرمعقول و اشتباه هست. جدا در نظر گرفتن کار از زندگی، توقف برنامهها و موکولکردنشون به فرصتی مناسب (که احتمالا هرگز تخواهد رسید) خطایی هست که من تا به حال با اون دستوپنجه نرم میکردهام.
از چالشهای بزرگ روزهای اخیر من این هست که سربازی و یا کار رو نه بخشی مزاحم در زندگی، که جزئی از اون ببینم و به جای انتظار برای اتمام اون و از سر گیری اهداف، همین حالا شروع کنم و تلاشم بر این باشه که دیگر اهدافم رو در کنار مشکلاتی که هست پیش ببرم. موانع قرار نیست تموم بشن و فرصت مناسب هم به شکل خودبهخود تولید نمیشه، مگر اینکه خودم بتونم از لابهلای مشکلات بیرون بیارمشو
فهم اولیهی این موضوع برای من اونقدر مهم بود و به گره فعلی زندگی من ربط داشت که تصمیم گرفتم در قالب یک نوشته منتشرش کنم تا هم اینجا ثبت بشه و هم بهتر در ذهن خودم درکش کنم. گویا تا الان و به اشتباه، برخی جنبههای زندگیم رو متوقف کرده بودم؛ در انتظار زمانی رویایی که هنوز نرسیده و احتمالا هرگز نخواهد رسید.
- ۰۲/۰۷/۱۷