تعیین انتظارها - یادگیری مهارت رضایت از زندگی
یکی از چیزهایی که از پانتهآ وزیری یاد گرفتهام (لینک مطلب) اینه که انتظارم رو از یک موقعیت، روز و برنامه مشخص کنم و سعی کنم «به شکلی واقعبینانه» بیان کنم چه توقعی از اون شرایط و نتیجه دارم. به نظرم بخشی از دلایل ناامیدیم به خاطر این هست که انتظاری رو از چیزی یا کسی (در اینجا خودم) داشتهام که برآورده نشده و به همین دلیل با حس disappointment رو به رو میشم. در کنار برنامهریزی روزانه، مشخصکردن اینکه کدوم کارها highlight روز محسوب میشن، وزن بیشتری در ذهنم دارن و در صورت انجامشدنشون از اون روز راضی خواهم بود، به حسی که دارم کمک میکنه (حداقل به تجربهی خودم). چراکه ممکنه کارهای زیادی رو انجام بدم اما اون کارهایی که به نظرم مهمتر هستن هنوز در لیست روزانه مونده باشن.
و به نظرم این رویکرد فقط دربارهی برنامهی روز یا ماه صدق نمیکنه. اینکه چه انتظاری از دوستانم دارم، از رابطهی عاطفیم چی میخوام یا شغلم رو چهطور رضایتبخش میبینم هم جزئی از همین ایده هست. این سؤالات پاسخ ثابتی هم ندارن و ممکنه به مرور نظرمون دربارهی پاسخمون عوض بشه. به جز تجربه، من از جستوجو و مطالعه به همراه پرسش از دیگران کمک میگیرم تا معیارهای مختلف رو پیدا کنم و بر حسب شرایط و سلیقهی شخصی، مواردی که با زندگیم همخوان هست رو انتخاب کنم. داشتن این معیارهای کلی رو از این جهت مهم میدونم که وقتی ایدهای از اینکه چی میخوام ندارم، احتمال راضیشدنم هم پایین میآد. کسی که نمیدونه از رابطهی عاطفیش چی میخواد چهطور میتونه بفهمه ازش راضیه یا نه، کسی که نمیدونه شغلش قراره چه توقعی رو برآورده کنه چهطور میتونه بفهمه در جای درستی هست یا نه. در عین حال، معیارهای مشخص و معلوم بهم این اجازه رومیدن که در یک جهت تلاش کنم و کمتر حیران و سرگردان باشم.
حرفی که چندروز قبل ازش خوندم هم توی ذهنم باقی مونده (+). نیاز داشتم جایی بنویسمش تا کمتر در ذهنم بچرخه. هستهی اصلی حرفش این بود که «رضایت از زندگی هم یه مهارته.» مهارتی که باید کسب بشه و اگر از کودکی بهمون یاد نداده باشن (که فکر میکنم اغلب هم همینطوره و در این سیستم نه توسط والدین و نه سیستم آموزشی یاد نگرفتهایم)، باید روش کار کنیم و چیزی هم نیست که یکشبه به دست بیاد و ما از فرداش احساس رضایت داشته باشیم.
این حرف از این جهت در ذهنم ثبت شد که سالها قبل برای خودم اهدافی داشتم و فکر میکردم با رسیدن بهشون از خودم راضی خواهم بود. ولی حالا که به برخی از اونها رسیدهام، کماکان حس میکنم اون رضایت مد نظرم رو کسب نکردهام. افرادی رو هم دیدهام که در زندگی مراحلی جلوتر از من رو طی میکنن و اغلب چیزهایی که من برای خودِ آیندهام متصور میشم رو دارند ولی باز هم به رضایت مطلوب نرسیدهان. این موضوع بهم تلنگری میزنه که شاید آیندهی من هم با این شیوه و سبک زندگی به همون حالت ختم بشه و تغییر رو در جای دیگری باید جستوجو کرد.
- ۰۲/۰۸/۱۶