به‌تر.

مسیر شغلی، بخش نهم - یافتن شغل معنا‌دار

شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۲:۰۲ ب.ظ

پیش‌نوشت

مطالبی که تحت عنوان خلاصه کتاب می‌نویسم، با هدف خلاصه‌کردن یک کتاب برای راحت‌تر خونده‌شدن اون نیستند. من فکر می‌کنم در صورتی که کسی قصد یادگیری موضوعی رو از یک کتاب داره، نیازمند این هست که منبع اصلی یعنی خود کتاب رو بخونه. یادگیری شیوه تفکر یک نویسنده و نه فقط نتیجه‌ی تفکر اون فرد، اهمیت داره و این کار در پروسه‌ی خوندن اون کتاب انجام می‌شه. مثال‌ها و توضیحاتی که برای روشن‌تر کردن نتیجه زده آورده شدن به فهم به‌تر شیوه تفکر و نتیجه کمک می‌کنن و از دست‌دادن یا حذف اون‌ها منجر به یادگیری ناقص یا حفظ‌کردن چند جمله برای استفاده به عنوان کپشن در شبکه‌های اجتماعی می‌شه و احتمالا کاربردی نخواهد بود. کسی که یک کتاب رو خلاصه می‌کنه، می‌تونه بر حسب گذشته‌ای که داره، شرایطی در اون لحظه تجربه می‌کنه و حتی درک ناقص‌ش از اون مطلب دچار خطا بشه و یا خطایی نداشته باشه اما توانایی کمی در رسوندن مطلب داشته باشه و به اشتباه منظور نویسنده رو برسونه.

هدف من از نوشتن در این‌جا، منسجم‌کردن اطلاعاتی هست که از یک یا چند کتاب دریافت می‌کنم و با نوشتن‌شون هم می‌تونم برای ارجاع‌های بعدی خودم ازش استفاده کنم، هم برای انسجام‌دادن به‌ یک نوشته و یا ادغام اون‌ با سایر نوشته‌ها نیاز به درک به‌تری ازش دارم. مضاف بر این، دیدن خلاصه‌ای از یک کتاب با هدف معرفی اون ممکن‌ه باعث علاقه‌مندی خواننده هم بشه.

بدیهی‌ه مطالبی که برای من مفید یا جالب بوده‌اند، ممکن‌ه که برای شما کابردی نداشته باشند. بنابراین منتقدانه به‌شون نگاه کنید و مطابق شرایط خودتون ازش استفاده کنید. اگر مشتاق شدید، می‌تونید نسخه اصلی کتاب رو تهیه کنید و مستقیما ازش بهره‌مند بشید.

مقدمه

کتاب How to Find Fulfilling Work که توسط موسسه The School of Life منتشر شده و به فارسی با عنوان «عاشقانه کارکردن» ترجمه شده از دیگر مواردی بود که در جست‌وجوی مسیر شغلی به‌ش رسیدم و مطالبی آموزنده در خودش داشت. کتاب شش فصل داره که در دو فصل اول به بررسی کارکرد شغل از گذشته تا کنون می‌پردازه و در فصل‌های بعد این‌که چه‌طور می‌شه شغلی معنادار داشت رو کمی توضیح می‌ده. پرسش‌های کوتاه و کوچکی در هر بخش کتاب وجود داره که پاسخ به‌شون مشابه به نوعی نگاه به درون و بررسی فردی هست و می‌تونه به شناخت بیش‌تر از خود کمک کنه.

The Age of Fulfillment

چیزی که در این قسمت به تفصیل ازش صحبت می‌شه و برای من جدید بود، نگاهی تاریخی به کار هست. کسب معنا و برخورداری از حس fulfillment عمر زیادی در تاریخ شغلی انسان‌ها نداره. در گذشته تنها وظیفه‌ی یک شغل درآمدزایی بود و نیاز به کاری که حسی عمیق از معنا و هدف‌مندی در ما ایجاد کنه و نمایان‌گر ارزش‌ها، علایق و شخصیت ما باشه از اختراع‌های مدرن محسوب می‌شه. واژه‌ی fulfilment عمر زیادی نداره و حتی تا قبل از قرن 18 در دایره لغات بشری زیاد به کار برده نشده. با این وجود، در دوره فعلی پیداکردن کاری معنادار یکی از دغدغه‌های اصلی افراد هست و ما در این پرسش و جست‌وجو تنها نیستیم؛ پیداکردن کاری که علاوه بر پرداخت اجاره‌ی خونه، بتونه عطش اگزیستانسیال ما رو هم رفع کنه. انگار که آموخته‌های قبلی مبنی بر تحمل شغل و استفاده از وقت آزادی که داریم برای تحقق اهداف شخصی برای این دوره کافی نیست و ما نسبت به نسل‌های قبل‌تر توقع بسیار بیش‌تری از شغل‌مون داریم.

We want a job that is big enough for our spirits, something more than a 'day job' whose main function is to pay the bills.

A Short History of Career Confusion

یکی از دلایل سردرگمی در انتخاب شغل در عصر حاضر وجود انتخاب‌های زیادی هست که پیش روی ماست و انسان نه از لحاظ تکاملی و نه روانی، آمادگی چنین حجمی از گستردگی انتخاب‌ها رو نداره؛ بحثی که Schwartz در کتاب‌ش The Paradox of Choice به خوبی توضیح می‌ده.

'One effect of having so many options,' argues Schwartz, 'is that it produces paralysis rather than liberation – with so many options to choose from, people find it very difficult to choose at all.'

حتی اگر هم بتونیم بر این مشکل غلبه کنیم و از مرحله انتخاب عبور کنیم، رضایت کم‌تری نسبت به حالتی خواهیم داشت که گزینه‌های کم‌تری در اختیار داشتیم. چرا که می‌تونیم تصور کنیم که انتخابی به‌تر هم ممکن بود، از تصمیم‌مون پشیمون بشیم و نسبت به‌ش حس خوبی نداشته باشیم. نگرانی از انتخاب اشتباه و پشیمانی از اون باعث می‌شه که اگر در شغل اشتباهی باشیم، به علت تعدد گزینه‌ها و سردرگمی هیچ تصمیمی نگیریم و مسیر قبلی رو در پیش بگیریم.

از دیگر دلایل سردرگمی، مسیر تحصیلی ماست چرا که این راه در زمانی انتخاب می‌شه که درک کاملی از خودمون نداریم. با این حال، انتخاب یک شغل متفاوت با چیزی که مشغول به تحصیل‌ش بودیم احتمال کم‌تری داره و همین موضوع منجر به عدم رضایت از شغل می‌شه. می‌شه فشار جامعه و خانواده مبنی بر انتخاب یک مسیر رو هم به این راه اضافه کرد تا وضعیت گمراه‌کننده‌تر از قبل بشه.

Giving Meaning to Work

در کتاب به پنج بعدی که می‌تونن به شغل معنا بدن، اشاره می‌شه.

  • کسب درآمد
  • شان اجتماعی
  • ایجاد تغییر
  • دنبال‌کردن علایق
  • به کار گیری استعدادها

اگرچه که همه‌ی ما تا حدی به دنبال پول و کسب موقعیت مناسبی در اجتماع هستیم، اما این دو مورد به شکل بیرونی ما رو تشویق می‌کنن. داشتن انگیزه‌های بیرونی بد نیستن، اما باید با انگیزه‌های درونی همراه باشن تا رضایت عمیق از کار رو به ارمغان بیارن. بدیهی‌ه که یک شغل رویایی برای هر یک از ما وجود نداره که تمام علایق‌مون رو پوشش بده و ما رو در هر بُعد به اغنا برسونه. انسان‌ها پیچیده هستن و علایق، ابعاد، ارزش‌ها و استعدادهای متعددی دارن که همگی در یک شغل برآورده نمی‌شن. چنین وضعیتی در عین حال این پیام رو هم به ما می‌رسونه که یک شغل درست برای هر فرد وجود نداره و ما می‌تونیم در چندین شغل به حس رضایت برسیم.

Our working identity is not a hidden treasure waiting to be discovered at the very core of our being – rather, it is made up of many possibilities we are many selves.

Act First, Reflect Later

علاوه بر وجود معنا برای رضایت عمیق از شغل، به دو جزء دیگه هم نیازه که به یکی در این قسمت و به دیگری در بخش بعدی پرداخته می‌شه. یکی از اون‌ها flow یا «غرقگی» هست. این مفهوم که از شاخص‌های اصلی رضایت از زندگی و شادی محسوب می‌شه، در کارهای Mihaly Csikszentmihalyi به تفصیل قابل بررسی و مطالعه‌اس.

A flow experience is one in which we are completely and unselfconsciously absorbed in whatever we are doing.

در غرقگی، خود عمل در ذات ارزش‌منده و کار به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به هدفی خاص تلقی نمی‌شه. این وضعیت مختص شغل یا فعالیت خاصی نیست و در هر کاری می‌تونه وجود داشته باشه. با این حال، عمدتا زمانی رخ می‌ده که مشغول به استفاده توانایی‌هامون در کاری هستیم که ما رو به چالش می‌کشه و خسته‌کننده نیست، در عین حال چالش‌ش اون‌قدر زیاد نیست که ما از شکست‌خوردن و موفق‌نشدن بترسیم. غرقگی زمانی که ما کارهای خلاقانه می‌کنیم یا مشغول یادگیری چیزی جدید هستیم، شایع‌تره.

در مجموع، انتخاب شغل‌هایی که به ما حس غرقگی بیش‌تری می‌دن، می‌تونه رضایت بیش‌تری به همراه بیاره. نکته‌ی مهم این‌ه که ما الزاما نیاز نداریم تا برای رسیدن به غرقگی شغل‌مون رو عوض کنیم، این‌که بتونیم کارهایی با چالش متناسب با توانایی‌مون انتخاب کنیم، طی یادگیری استعدادمون رو رشد بدیم تا گستره‌ی انتخاب کارها بیش‌تر بشن و بر روی جنبه‌های خلاقانه کارمون متمرکز بشیم، رضایت بیش‌تری از همون شغل تجربه خواهیم کرد.

The Longing for Freedom

علاوه بر معنا و غرقگی، به یک عنصر دیگه برای کسب رضایت عمیق از کار نیاز داریم و اون «آزاد بودن» هست. این آزادی به دو شکل معنا می‌شه:

اول. داشتن آزادی در شغل (autonomy) و داشتن میزانی از اختیار برای انجام مسائل شغلی با میزان رضایت از شغل رابطه مستقیم داره. اجبار به رعایت پوشش خاص، ساعت کاری غیرمنعطف و انجام کارهایی که هیچ نقشی در انتخاب‌شون نداریم می‌تونه اشتیاق به کارکردن رو کم کنه. این‌که ما بتونیم تعیین کنیم چه کارهایی رو انجام بدیم و چه مسئولیت‌هایی رو بپذیریم، این‌که زمان تحویل کارمون تا حدی دست خودمون باشه و ددلاین‌های منعطفی داشته باشیم که فشار کاری رو کم کنه می‌تونه حس ما رو به کاری که می‌کنیم تغییر بده.

Working for yourself makes you happy.

دوم. داشتن آزادی در زندگی شخصی (free time) دیگر موردی هست که بسیار اهمیت داره. شغلی منجر به رضایت عمیق می‌شه که به ما اون مقدار از آزادی عمل و زمان رو بده تا بتونیم اهداف و علایق شخصی و غیرکاری  خودمون رو هم دنبال کنیم. شغلی که تمام زندگی ما رو بگیره و فرصتی برای زندگی‌کردن باقی نذاره، رضایت ما رو به میزان قابل توجهی پایین می‌آره. طبیعی‌ه که وقتی ما با خستگی از شغل‌مون به خونه برگردیم و نتونیم زمانی رو برای رابطه عاطفی یا فرزندان و حتی خودمون بذاریم و دوباره فردا همین کار رو تکرار کنیم، حس خوبی به کارمون نخواهیم داشت.

البته ما زمان کافی برای زندگی شخصی نداشته باشیم و مراقبت از فرزندان، پی‌گیری اهداف شخصی و هم‌چنین رشد شغلی به شکل کامل امکان‌پذیر نباشن، مشکلی فردی نیست و ساختار دنیای فعلی در این موضوع نقش زیادی داره.

How to Grow a Vocation

در نهایت، نکته‌ای که مهم‌ه و معمولا جا می‌افته این هست که شغل مناسب چیزی نیست که بخوایم در حین جست‌وجو «پیدا» بشه. شغل مناسب ساختنی‌ هست. اگرچه ممکن‌ه برخی افراد شانس بیارن و در aha-momnetهایی به نتیجه‌ای مهم برسن، اما اغلب دیدگاه ما نسبت به شغل مناسب در گذر زمان و به مرور شکل می‌گیره.

By devoting ourselves to work that gives us deep fulfillment through meaning, flow and freedom, over time a tangible and inspiring goal may quietly germinate, grow larger, and eventually flower into life.

  • علی لطفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی