تعیین انتظارها - بخش دوم
در ادامهی چیزی که دربارهی تعیین انتظارها نوشتم، چند روز پیش در تمام طول رانندگی به حرفهای امیر و سروش فکر میکردم. برای اینکه بحث رو در ذهن خودم به یک جمعبندی نسبی برسونم، در اینجا نوشتمش.
ایدهآلگرایی باعث شده (و میشه) من بخوام در همهی زمینهها به دانش و آگاهی نسبتا خوبی برسم. چاقوی دولبهای که شاید سبب شده در برخی چیزها عمیق بشم، در عین حال فرصت لذتبردن در چیزهایی رو هم ازم گرفته چرا که منتظر رسیدن به نقطهی مطلوب بودهام و ناخودآگاه لذتبردن رو منوط به عمیقبودن دونستهام.
چیزی بیشتر از صرفا مخاطببودن در سینما، موسیقی، کتابها، بازیها، آشپزی و … (شما بخوانید همهچیز) موردی هست که گویا به شکلی ناخودآگاه به دنبالش بودهام. این خود مانعی شده که سردرگمی بیشتری رو هم با خودش آورده. وقتی انتخابهای بیشتری داری، انرژی بیشتری برای تصمیمگیری باید صرف بشه و این خطر وجود داره که اونقدر درگیر انتخابکردن بشی که رمقی برای انجام تصمیم نمونده باشه و یا اصلا در همون مرحلهی پیچیدهی تصمیمگیری بمونی و جلوتر نری. کمکردن گزینهها انگار که شبیه قطعکردن سرهای این غول ایدهآلگرایی میمونه و پیروزی رو در انتها راحتتر میکنه: فقط یک سر از این هیولا باقی مونده که بخوام از ضربههاش دفاع کنم و یا بهش حملهور بشم. تعیین انتظاری که از اون حیطه دارم برای همین دلیله که کمککننده خواهد بود.
وقتی که امیر میگفت من در موسیقی مخاطب صرف هستم، نشان از این داشت که تکلیفش با این قضیه روشنه و خواستهی مشخصی در این حیطه داره. وقتی هم که سروش میگفت بازیها برای من صرفا تجربه هستن و اونهایی که ورزش الکترونیک میکنن شاید جذاب باشن اما به تایپ من نمیخورن، باز هم فکر مشابهی در ذهنم شکل گرفت. عمیقبودن افرادی در یک حوزه در اولین برخورد این فکر رو در ذهن من ایجاد میکنه که من هم بخوام در اون حیطه عمیق بشم چرا که عمیقبودن رو جذاب میدونم.
اما نه فقط نمیشه در همهچیز عمیق بود، بلکه وقتی بخوام در همهچیز به عمق برسم احتمالا در هیچچیز به اون عمق مورد نظرم نخواهم رسید. فهم اینکه بدونم از کدوم حیطه چه چیزی میخوام و در چه قسمتی دوست دارم به شکلی سنگینتر وقت بذارم، باعث میشه گزینههام محدودتر بشن و بتونم بهتر تصمیم بگیرم.
اینجاست که با سوالاتی مثل «من چه توقعی از موسیقی دارم؟» و «صنعت سینما رو برای چه چیزی دنبال میکنم؟» مواجه میشم که پاسخ بهشون انگار که ذهنم رو شفافتر میکنه و شبیه به برداشتهشدن باری میمونه که تصمیمگیری رو هم برام راحتتر خواهد کرد و من به فردی صرفا شلوغ تبدیل نخواهم شد.
- ۰۲/۰۸/۲۵